در حال بارگذاری ...
شنبه 30 فروردین 1404

ایام فاطمیه تسلیت باد

بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود

 

ماهی که از ادامه شب رو گرفته بود

 

 

 

آرامشی عجیب در اندام سرو بود

 

گویا تنش به زخم تبر خو گرفته بود

 

 

 

دستی به دستگیره دروازه بهشت

 

دستی دگر بر آتش پهلو گرفته بود

 

 

 

برخاست تا رسد به بهاری که رفته بود

 

آهوی عشق بوی پرستو گرفته بود

 

 

 

آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟

 

او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود

 

 

 

از کوچه‌های شهر صدایی نشد بلند

 

نعش مدینه در تب شب بو گرفته بود

 

 

 

پشت زمین شکست، خدا گریه‌اش گرفت

 

وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود